اين روزا عادت همه رفتن ودل شكستنه .....
درد تموم عاشقا پاي كسي نشستنه/
اين روزا مشق بچه ها يه صفحه آشفتگيه...
گرداي رو آينه ها فقط غم زندگيه /
اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه...
مشكل بي ستاره ها يه كم ستاره چيدنه/
اين روزا كار گلدونا از شبنمي تر شدنه ...
آرزوي شقايقا يه شب كبوتر شدنه /
اين روا آسمونمون پر از شكسته باليه...
جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه /
اين روزا كار آدما دلهاي پاك رو بردنه...
بعدش اونو گرفتن و به ديگري سپردنه /
اين روزا كار آدما تو انتظار گذاشتنه ...
ساده ترين بهانشون از هم خبر نداشتنه/
اين روزا سهم عاشقا غصه و بي وفاييه ...
جرم تمومشون فقط لذت آشناييه /
اين روزا توي هر قفس يكي دو تا قناريه...
شبها غم قناريها تو خواب خونه جاريه /
اين روزا چشماي همه غرق نياز شبنمه...
رو گونه هر عاشقي چند قطره بارون غمه/
اين روزا ورد بچه ها بازي چرخ و فلكه...
قلباي مثل دريامون پر از خراش و تركه /
اين روزا عادت گلها مرگ و بهونه كردنه ...
كار چشماي آدما دل رو ديونه كردنه /
اين روزا كار رويامون از پونه خونه ساختنه...
نشونه پروانگي زندگي ها رو باختنه /
اين روزا تنها چارمون شايد پرنده مردنه...
رو بام پاك آسمون ستاره رو شمردنه /
اين روزا آدما ديگه تو قلب هم جا ندارن...
مردم ديگه تو دلهاشون يه قطره دريا ندارن/
اين روزا فرش كوچه ها تو حسرت يه عابره ...
هر جا يكي منتظر ورود يه مسافره /
اين روزا هيچ مسافري بر نمي گرده به خونه...
چشاي خسته تا ابد به در بسته مي مونه /
اين روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه ...
خلاصه حرف همه پر زدن و نموندنه /
اين روزا درد آدما فقط غم بي كسيه ...
زندگيشون حاصلي از حسرت و دلواپسيه/
اين روزا خوشبختي ما پشت مه نبودنه ...
كار تموم شاعرا فقط غزل سرودنه /
اين روزا درد آدما داشتن چتر تو بارونه...
چشماي خيس و ابريشون همپاي رود كارونه/
اين روزا دوستا هم ديگه با هم صداقت ندارن ...
يه وقتا توي زندگي همديگر و جا مي ذارن /
جنس دلاي آدما اين روزا سخت و سنگيه...
فقط توي نقاشيا دنيا قشنگ و رنگيه /
اين روزا جرم عاشقي شهر دل و فروختنه...
چاره فقط نشستن و به پاي چشمي سوختنه/
اسم گلا رو اين روزا ديگه كسي نمي دونه ...
اما تو تا دلت بخواد اينجا غريب فراوونه /
اين روزا فرصت دلا براي عاشقي كمه ...
زخماي بي ستاره ها تشنه ياس مرهمه/
اين روزا اشك مون فقط چاره ي بي قراريه ...
تنها پناه آدما عكساي يادگاريه /
اين روزا فصل غربت عشق و يبدهاي مجنونه...
بغضاي كال باغچه منتظر يه بارونه /
اين روزا دوستاي خوبم همديگر رو گم ميكنن...
دلاي پاك و ساده رو فداي مردم ميكنن/
اين روزا آدما كمن پشت نقاب پنجره ...
كمتر ميبيني كسي رو كه تا ابد منتظره/
مردم ما به همديگه فقط زود عادت مي كنن...
حقا كه بي وفايي رو خوب هم رعايت ميكنن/
درسته كه اينجا همه پاييزا رو دوست ندارن ...
پاييز كه از راه ميرسه پا روي برگاش مي ذارن /
اما شايد تو زندگي يه بغض خيس و كال دارن ...
چند تا غم و يه غصه و آرزوي محال دارن /
اين روزا بايد هممون براي هم سايه باشيم...
شبا يه كم دلواپس كودك همسايه باشيم/
اون وقت دوباره آدما دستاشون رو پل ميكنن...
درداي ارغواني رو با هم تحمل مي كنن/
اگه به هم كمك كنيم زندگي ديدني ميشه...
بر سر پيمان مي مونن دوستاي خوب تا هميشه /
اما نه فكر كه ميكنم اين كار يه كار ساده نيست ...
انگار براي گل شدن هنوز هوا آماده نيست /
ای واییییییییی . . .
برچسبها:
ای واییییییییی . . .
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
تاريخ : چهار شنبه 11 تير 1393برچسب: دلشکسته, | 13:44 | نویسنده : حسین ** |